از دل....
به نام خدا...
چند وقت پیش یه حدیث خوندم که نگهداشتن ایمان در آخرالزمان از نگهداشتن آتش در کف دست سخت تر هست....
و کلی به خودم میبالیدم(از بالیدن های کاذب) که آره من خیلی کارم درسته چون تونستم تو آخر الزمون ایمانمو نگه دارم و توانایی نگهداشتن این آتش را دارم...و خلاصه تو دلم عروسی بود.
قربون خدا برم که بعضی وقتا خوب به آدم یه چیزایی رو نشون میده...
بعد از این همه بالیدن و ذوق کردن یه دفعه رفتم توفکر....به خودم گفتم که فرض کن توزمان پیامبر(ص)زندگی میکردی...بعد میبینی که یه نفر از خودتون ادعای پیامبری میکنه و کتاب جدیدی میاره و همه ی معادلا ت ذهنی تو رو به هم میریزه...آیا بهش ایمان می آوردی؟؟؟
فرض کنیم که ایمان میآوردی ...آیا میتونستی شعب ابیطالب و دو تا هجرت و کلی جنگ و تحریم و محاصره رو تحمل کنی؟؟؟
فرض کنیم که بتونی ...آیا تو زمان علی (ع)بعد ازدیدن این همه کشتو کشتار وسه تا جنگ بین خود مسلمونا و هفتاد هزار نفر کشته ...آیا بازم رو ایمانت میمنوندی؟؟
فرض کنیم که بمونی....آیا وقتی امام حسین(ع)بهت گفت که برو توی میدون جنگ و تو میدونی که اگه بری کشته میشی بازم بر سر ایمانت میمونی؟؟
یک دفعه از توی اون حالو هوا بیرون اومدم و دیدم که پشت میزم نشستم و دارم با خیال راحت به زندگیم ادامه میدم....بدون هیچ آزمایش بزرگی از طرف خدا.(البته آزمایش هست اما به بزرگی زمان امیرالمومنین نیست)و به خودم یه تشر زدم و گفتم که فکر نکن که خیلی داری زحمت میکشیا...تو مسلما نمیتونی از این همه امتحان بزرگ بر بیای...و به خوش حالی چند دقیقه پیشم پوزخندی زدم ...به خودم گفتم خدایا یعنی قراره تو آخرالزمون چطور بشه که نگهداشتن ایمان اینقدر سخت میشه...حتی سخت تر از زمان امیرالمومنین(ع)...
آره جانم...خدا بعضی وقتا خوب به آدما میفهمونه که هیچی نیستن...اولمون منی هست و آخرمون هم از جنازمون بوی گند بلند میشه....
و السلام