سفارش تبلیغ
صبا ویژن

تبلیغات

سخت ترین جنگ علیه اسلام، نرم است

در میان این همه نقشه های خصمانه اقتصادی و سیاسی برای اسلام و مسلمین، بزرگترین نقشه ی استکبار، از نوع نرم است. آمریکا و انگلیس، در قرن اخیر نسبت به ایجاد و تقویت فرق انحرافی اسلامی تلاش فراوانی کرده اند. دو فرقه وهابیت و بهاییت از بزرگترین و مورد حمایت ترین این فرقه ها هستند که هر دو حدوداً در 2 قرن اخیر ایجاد شدند، به این صورت که وهابیت از تسنن و بهاییت از تشیع استخراج گردیدند و به شدت مورد حمایت استعمار پیر انگلیس قرار گرفته و به سرعت رشد کردند. از مشخصات هر دوی این فرق، ساختار شکنی و پاگذاشتن روی اصول مسلم و مشخص اسلام است به نحوی که به راحتی کشتن مسلمانان و یا ازدواج با محارم و بسیاری از محرمات الهی در آنها مجاز شمرده می شود.

سرعت انشار و نزدیکی این دو فرقه به آمریکا، انگلیس و اسرائیل از مشخصات بارز آنهاست به نحوی که رسانه های رسمی و بودجه های کلانی در خصوص حمایت از این فرق مورد استفاده ایشان قرار می گیرد. وهابیت رسماً در عربستان و کشورهای دیگر عربی ریشه دواند و از همان تفکر، شاخه های خشونت طلبی مانند طالبان به خون ریزی در مسلمانان و آبرو ریزی از سیمای اسلام پرداختند. از سوی دیگر دقتی در پرسنل شبکه های تلویزیونی انگلیس مانند bbc  نشان می دهد که بسیاری از ایشان یا رسماً بهایی هستند و یا رسماً از ایشان حمایت می کنند.

در عصر حاضر هر دو فرقه ی انحرافی بهاییت و وهابیت در حال خدمت رسانی به اسرائیل هستند، به نحوی که دوستان اسرائیل را دوست خود گرفته و دشمنانش را دشمن خود می دانند که البته با توجه به این که اهل تسنن از اهل تشیع بیشترند، تعداد مسلمانانی که خواسته یا ناخواسته به تفکرات وهابیت دچار شده اند به مراتب بیش از کسانی هستند که به فرقه بهاییت گرویده اند، لیکن هر کدام با تمام قوای انسانی، مالی و رسانه ای خود در شیوع اعتقادات و انحرافات خود راسخند.

آمریکا، اسرائیل و انگلیس نه تنها از نیروهای انسانی، پول و خاک کشورهای وهابی و بهایی برای تحقق اهداف ضداسلامی و به خصوص ضدشیعی استفاده می کنند، بلکه از رفتارهای خشن، بی منطق و سوابق تروریستی ایشان کمال استفاده را انجام داده و اسلام را دینی خشن، بی منطق، تروریست پرور و خوددرگیر نمایش می دهند، در واقع استکبار از فرق بهاییت و وهابیت در جهت تضعیف اسلام و تقویت دشمنان اسلام کمک می گیرد و از تنفر و خشونت این فرق علیه اسلام استفاده کرده و اینگونه وانمود می کنند که اختلافات و جنگ هایی که در بلاد اسلامی رخ می دهد جنگ های مذهبی و قومیتی بین مسلمین است نه جنگ هایی که کفار علیه اسلام ترتیب می دهند.

از انحرافات دیگری که در عرصه ی حکومتی اسلامی وارد کرده اند تفکرات سکولار اسلامی است که نمونه اش را در ترکیه شاهدیم و می بینیم که این تفکر انحرافی نیز چگونه برخلاف ظاهرش که خودش را دشمن اسرائیل معرفی می کرد در خدمت اسرائیل و استکبار جهانی حرکت می کند.در کنار فرق وهابیت و بهاییت، برخی تفکرات انحرافی دیگری نیز وجود دارد که استکبار از پتانسیل همان ها نیز استفاده می کند و برایشان رسانه تأسیس می کند و آنها را مورد حمایت قرار می دهد، یکی از این تفکرات انحرافی، تفکرات تفرقه طلبانه افراطی بین اهل تسنن و اهل تشیع است به نحوی که ایشان را قانع می کند تا به مقدسان همدیگر توهین کنند و عملاً وقتی را که باید برای محکوم کردن دشمنان واقعی اسلام صرف کنند را صرف خصومت با یکدیگر کنند و اینقدر دشمن اصلی را فراموش می کنند که اصلاً حواسشان به شناخت انگیزه استکبار در دادن شمشیر رسانه برای تارومار کردن همدیگر بیندیشند.

کسی که از اسلام چیزی نمی داند و یا مسلمان شناسنامه ای است، شناختش از اسلام همان رفتار مسلمانان است و آن ها را نماد اسلام می داند، پس چگونه می تواند در حالی که بخشی از مسلمین سر برخی دیگر را می برند و مثله شان می کنند و اندامشان را می خورند و یا زنا را تحت لوای جهاد نکاح انجام می دهند را می بیند، نسبت به اسلام علاقه پیدا کند؟! اینگونه است که مسلمانان همدیگر را می کشند و تمایل سایرین را به اسلام کم می کنند و چه ضربه ای می تواند بهتر از این به اسلام وارد کرد؟! نقشه ای که استکبار تا اینجا به خوبی از آن استفاده کرده است و اکنون مسلمانان را گرفتار جنگهای نظامی، قومیتی، مذهبی و ... نموده است.

در حال حاضر معرفی اسلام ناب محمدی تنها در سایه علمای واقعی اسلامی میسر است و ای کاش همانطوری که علمای راستین شیعه این خطر را درک کرده و در جهت رفع  آن می کوشند، علمای بیدار اهل تسنن نیز کمر به همت کاهش اختلافات با سایر مسلمانان ببندند و همگی با هم افراطی ها و فرق انحرافی را طرد و رسوا نمایند و نگذارند که تکفیری ها، سکولارها، افراطیون و خشونت طلبان تبر به کمر اسلام بزنند.


سرانجام همه کجاست و باید درچه راهی قدم برداریم....مصاحبه با بازی

بسم رب المهدی...

اشاره:
شهید بهنام محمدی
مقطع تحصیلی : دوم راهنمایی   
تولد : دوازدهم بهمن سال 45       
شهادت  : 28 مهرماه سال59 خرمشهر خونین شهر
از بهنام گفتن چه سخت است ! نوجوان پرتلاشی که همچون قاسم بن الحسن (ع) عشق به لقاالله در سراسر وجودش جریان داشت و شهادت چون عسل برایش شیرین بود .
همو که وقتی اسلحه اش را حمایل می کرد به دلیل کوچکی جثه اش قنداق تفنگش به زمین کشیده میشد .بزرگ مرد کوچکی که در طول مقاومت 45روزه خرمشهر حضور داشت و در کنار همرزمانش دلاورانه با دشمن متجاوزگر  جنگید.

بخشی از وصیت نامه شهید بهنام محمدی:

" خدایا اگر دشمن تو دستهایم را ببندند ، بدنم را سوراخ کنند،  پایم را بشکنند، باز تنها و تنها به سوی تو روی می آورم و تو را ستایش می کنم. من جسمم را به خاک، روحم را به خدا و راهم را به آیندگان تقدیم می کنم"

با این مقدمه و به بهانه اکران فیلم سینمایی "بزرگمرد کوچک" به سراغ یکی از دانش آموزان بسیجی عزیز می رویم ، دانش آموزی که به عنوان یک نوجوان بسیجی پر تلاش در درس و عضو دوره تربیت مدیر تراز انقلاب اسلامی بسیج دانش آموزی استان فارس و در عرصه های مختلف علمی و فرهنگی هم حضور دارد و هم اکنون هم در فیلم بزرگمرد کوچک بازیگر نقش شهید بهنام محمدی می باشند. در خدمت این دانش آموز عزیز هستیم:

- لطفا خودتون رو معرفی کنید.

به نام خدا و به یاد شهدا اینجانب محمد جواد سلام پور دانش آموز سال دوم رشته ی ریاضی فیزیک متولد 1376.                   

  - از فعالیت های خود در مدرسه بگویید.

بنده دانش آموز درکل پرجنب جوشی هستم. درمسایل فرهنگی،  برپایی نماز، برگزاری مراسم ولادت و شهادت، درمسایل ورزشی و... فعالیت دارم.

 
- و ادامه مطلب...

اعزام بیش از 15 هزار دانش آموز پسر به اردوهای راهیان نور

مسئول سازمان بسیج دانش آموزی استان فارس گفت: نخستین کاروان راهیان نور دانش اموزان پسر استان از 13 مهرماه به مناطق عملیاتی دفاع مقدس اعزام می شوند.

 محمد جعفر دوستدار با اشاره به اینکه راهیان نور یکی از مهمترین راه های مقابله با جنگ نرم دشمن است و نقش مهمی در ترویج فرهنگ دفاع مقدس دارد، گفت: نخستین کاروان راهیان نور دانش آموزان پسر استان از 13 مهرماه به مناطق عملیاتی دفاع مقدس انجام می شود.

وی افزود:  بیش از 15000 دانش آموز پسر سال دوم دوره متوسطه که درس آمادگی دفاعی را در سال تحصیلی 93-92 دارند در قالب کاروان 33 از 13 مهرماه تا 20 آبان ماه سال جاری به مناطق عملیاتی دفاع مقدس اعزام می شوند.

مسئول سازمان بسیج دانش آموزی سپاه فجر استان گفت: خروجی کار در انتقال ارزش های دفاع مقدس و انتقال آن به نسل نو بسیار موثر خواهد بود.

دوستدار در ادامه به برنامه ریزی‌های موثر در جهت تامین امنیت کاروان‌های راهیان نور و بسته های فرهنگی اشاره کرد و گفت : علاوه بر بسته های آموزشی برای هر دستگاه اتوبوس6 نفر به عنوان مسئول اجرایی همراه اتوبوس شامل یک نفر مسئول اتوبوس،یک نفر روحانی، یک نفر راوی ، یک نفر مربی پرورشی ، نفر مربی آمادگی دفاعی و یک نفر فرهنگی که از افراد با تجربه و آموزش دیده هستند پیش بینی شده است تا خاطره ای خوش و ماندگار را در ذهن شرکت کنندگان بر جای گذارد.

 

مسئول سازمان بسیج دانش آموزی استان فارس در خاتمه از همراهی و همکاری صمیمانه آموزش و پرورش و سازمان اردویی استان  قدردانی و ابراز امیدواری کرد که اعزام اولین کاروان راهیان نور به مناطق عملیاتی دفاع مقدس روز 13 مهرماه از شیراز با حضور و بدرقه مسئولان استانی صورت پذیرد. 



دختر بچه ای که با دیدن حریم سلطان خودش را دار زد.

چندی پیش پخش سریال حریم سلطان از یکی از این شبکه های ماهواره ای حادثه ای را در یکی از روستاهای شمال استان فارس رقم زد. 
خانواده ای که محو تماشای دیدن این سریال بودند بعد از اتمام فیلم به دنبال دختر بچه سه چهار ساله شان گشتند و با کمال تاسف با جنازه بی جان فرزند دلبندشان روبرو شدند که به تقلید از صحنه اعدام یک زن در همان سریال خود ار از طناب تابی که در حیات خانه اشان بود حلق آویز کرده بود!

اگرچه این خانواده و حتی بستگان و همسایگان آنان با تحویل ماهواره هایشان به بسیج خانه اشان را از لوث نفوذ شیطان های بزک کرده پاک کردند اما آیا این کار داغ فرزند دلبند و حتی بیگناهشان را آرام می کند؟ یقیناً هرگز...

اینها واقعیاتی است که در کنار ما هر روز رخ می دهد و گاهی اوقات به سادگی از کنار آن عبور می کنیم.


شاید «نعیما» نخواهد «خمینی» باشد,

نعیما طاهری؛ دخترِ دخترِ دخترِ امام خمینی است.
دخترِ دخترِ دخترِ امام، یعنی نسل سوم انقلاب. انقلابی که پدربزرگ مادرش با اعتقاد به اسلامِ شیعه‌ی انقلابی تئوریزه و با پشتوانه مردم به پیروزی رسانده و ده سال پس از پیروزی هم، رهبری کرده.

نعیما؛ نسل سومی است، یعنی الان بین 20 تا 30 سال دارد، امام و جنگ را یا ندیده یا بنا به مشاهده نفهمیده. نعیما اسمِ خمینی ندارد، شاید هم نخواهد داشته باشد. شاید نخواهد انقلابی باشد و شاید نخواهد حتی مذهبی باشد. نخواهد حجاب داشته باشد و نخواهد در ایران زندگی کند. همچنانکه الان در کانادا درس می‌خواند – خوب هم درس می‌خواند و جایزه می‌گیرد – و همچنانکه با حجاب نصفه نیمه در مراسم حاضر می‌شود.
شاید دلش بخواهد با هویت خودش زندگی کند نه هویت پدربزرگ مادرش. دلش بخواهد صفحه فیس‌بوک، اینستاگرام و پین‌ترست داشته باشد. عکس‌های خودمانی بگذارد و… اما مانعی وجود دارد.

مانعِ نعیما، مادرِ نعیماست؛ نعیمه اشراقی.
اتفاقا مادر نعیما هم مثل اوست. صفحه فیس‌بوک دارد، اصلاح‌طلب است و در سیاست آزادانه فکر و اظهار نظر می‌کند، عقاید خاصی راجع به حجاب دارد، عکس‌های آرایش کرده‌اش عده‌ای را ناراحت می‌کند و…
اما، اما، اما ! اما مادر نعیما روی دیگری هم دارد. می خواهد خودش را به پدربزرگش منتسب کند بی‌آنکه چندان به وی متشبث و متشابه باشد. غافل از اینکه نسبت با خمینی(ره)؛ ایدئولوژیک و تئوریک است نه اولیگارشیک و ژنتیک.

امام خمینی(ره) یک عالم شیعی در فقه و فلسفه و عرفان بوده. یک رهبر سیاسی با تفکر  انقلابی و عدالتخواهانه بوده که خود آن را «اسلام ناب» می‌نامید و در مقابل «اسلام امریکایی» و… قرار می‌داد (همچنانکه در مقابل اسلام متحجران موضع تندی داشت). یک رهبر مردمی، ساده‌زیست و بی‌ادعا بوده.
بنابراین اگر کسی می‌خواهد از نسبت خود با امام(ره) بگوید یا ادامه‌دهنده راه او در علوم اسلامی باشد (نظیر برادر خانم اشراقی و دایی‌زاده هایش که معمم هستند)، یا تفکر اسلام ناب او را در نظر و عمل پیاده کند(بخصوص  در عالم سیاست) و البته باید مثل پدربزرگشان مردمی، بی‌ادعا و ساده‌زیست باشد.

خمینی، اشراف زاده، سناتور یا ثروتمند نبود که لقب اشرافی، نفوذ سیاسی و مکنت مالی او به فرزندانش به ارث برسد. خمینی رهبر آزادیخواهان و عدالتخواهان جهان اسلام بود که شاگردان و پیروانش در پاکستان (شهید صادق حسینی)، عراق (شهید باقر صدر)، لبنان (امام موسی صدر)، جمهوری آذربایجان (اکرام علی اف) و… کشته شدند، ربوده شدند، زندانی شدند، شکنجه شدند و…

«خمینی چی» بودن سخت است و «خمینی» بودن خیلی سخت‌تر.

شاید «نعیما» نخواهد این بار را به دوش بکشد. شاید دلش بخواهد راهش را خودش انتخاب کند و در این راه، راحت باشد.

مقصر مادرش «نعیمه» است که این بار را روی دوش او می‌گذارد، بی‌آنکه خود او بخواهد. مادرش نعیمه که خود دچار تناقض است؛ هم می‌خواهد به دخترش افتخار کند (همان‌گونه که هست) و هم می‌خواهد چیزی باشد که نیست. اینست که عکس دخترش را با فتوشاپ ناشیانه‌ای اصلاح و محجبه می‌کند و بعد که عکس اصلی منتشر می‌شود، پست خود را حذف می کند.
تناقض از مادر نعیماست، نه خود او. بیچاره نعیما که به خاطر مادرش، حریم خصوصی اش مورد تجاوز قرار می‌گیرد و باید جوابگوی کسانی باشد که با آنها کاری نداشته و ندارد.حرص مادر نعیما بر انتساب خود به امام، حق زندگی آزادانه را از نعیما می گیرد.

 

 

naima-eshraghi

 


ز ب ا ن ت را ن گ ه د ا ر!!!!

بسم رب المهدی.....

ماری وجود دارد که هر کس در هر لحظه می‌تواند قربانی سم کشنده آن باشد.

ماری که هیچگاه قبل از حمله خبر نمی‌کند.

زهر آن بلا فاصله تا عمق قلب نفوذ می‌کند

و تا ابد آنجا می‌ماند.

زهر این مار شما را نمی‌کشد، اما دردی مستمر و طولانی را برای قربانی به همراه خواهد داشد؛

اگر درمان نشود مرگ تدریجی رابه دنبال خواهد داشت.

مهم‌ترین شاخصه این مارکه آن رااز دیگر مارها متمایز ‌می کند ، این است که

او زهر خود را نه از بیرون،

بلکه از داخل وارد می‌کند.

زهر این مار بلا فاصله به گوش تزریق می‌شود.

قربانی این مار ممکن است به ظاهر سالم و عادی باشد، اما او در درون خود دردی گنگ را تجربه می‌کند.

پزشکان هم می‌گویند که نمی‌توانند زهر این مار را خنثی کنند و فقط خود مار می‌تواند برای زهرش پادزهر آماده کند.

این مار بسیار مرموز است و در لانه‌ای که 33 تیغ دارد، محافظت می‌شود.پس سعی کن تا از گزند آن در امان باشی.

 

زبانت را نگهدار.

                                                                                    


چقدر زود .....

بسم رب المهدی...

 

سلام.چقدر زود گذشت؟

اصلا این تابستون از همه ی تابستونا برای من زودتر گذشت .نمیدونم چرا...

پس سلام بر مهر و مدرسه و درس و بحث و کم خوابی و چشمای گود کرده و کتاب و دفتر و خودکار و نمره و کارنامه و دی و خرداد و مدیر و ناظم و بوفه و نماز و نمازخونه و صف صبحگاه و اتوبوس و روزای بارونی و ....

و اما چقدر زود میگذره ...

خدا کنه خوب بگذره...

یا مقلب القلوب ثبت قلوبنا علی دینک  ... 

خدا جون تو رو به مادرم فاطمه زهرا(س) قسم یدم که دیگه منتظرمون نذار خدا.....


حرف های خودمونی !!!!!!!!!

بسم رب المهدی...

خیلی وقت است از این حرف های خودمانی نزده ام

نه اینکه حرف خودمانی نداشته باشم؛ نه

گویا خودم از خودم فاصله گرفتم تا نتوانم    حرف خودمانی بزنم.

می دانی چه می گویم؟

گاهی آدم می افتد توی سرازیری و هی از خودش فاصله می گیرد، حواست نباشد آنقدر از خودت دور می شویی که دیگر اثری از خودت نمی ماند.

نه اینکه چیز بدی باشد ، گاهی هم خوب است که قدری از خودت دور شویی، اصلا خودت را فراموش کنی....

 

 

اما باید مراقب باشی خیلی تفاوت است بین کسی که خودش از جنس خدارا فراموش کند یا خودش از جنس نفسش را، خیلی تفاوت است بین اینکه تو یادت برود این خودت از کجا آمد و آخر کار 60 یا 70 ساله اش کجاست تا اینکه از حصار خودت جدا شویی و به او برسی